گرافیک کامپیوتری را می توان به ساخت تصاویر و فیلم هایی که با کامپیوتر ساخته میشود نامبرد که با کمک سخت افزار و نرم افزار در کامپیوتر ایجاد می گردد.گرافیک کامپیوتری یک شاخه از علم گسترده و جدید کامپیوتر می باشد. این نام در سال 1960 توسط محققین گرافیک کامپیوتر به نامهای Verne Hudson و William Fetter از شرکت بوئینگ تعریف شد که مخفف آن CG و یا computer graphic نامیده می شود.
گرافیک کامپیوتری وظیفه نمایش طرح و تصویر را به طور مؤثر و قابل فهم برای کاربر به عهده دارد. همچنین برای پردازش داده های تصویری دریافت شده از دنیای فیزیکی استفاده میشود. ابداع گرافیک کامپیوتری، تأثیر بسزایی بر انواع رسانه ها داشته و بطور کلی موجب تحول انیمیشن، فیلم، تبلیغات، بازی های ویدئویی و طراحی گرافیکی شده است.
ابزارهای متعددی برای به تصویر کشیدن داده ها ابداع شده اند. تصویر پردازی کامپیوتری میتواند به چندین نوع مختلف دسته بندی شود:
دو بعدی 2d، سه بعدی 3d ، و گرافیک های متحرک. با پیشرفت فن آوری، گرافیک کامپیوتری سه بعدی عمومیت بیشتری یافته، اما گرافیک کامپیوتری 2d همچنان به طور گسترده استفاده میشود.
در یک دهه گذشته، سایر حوزه های تخصصی، همچون مصور سازی اطلاعات و مصور سازی علمی، ارتباط بیشتری با تصویر سازی پدیده های سه بعدی (مانند معماری، هواشناسی، پزشکی، زیست شناسی و …) داشته و تأکید آنها بر روی رندرینگ واقعی حجم ها، سطوح، منابع روشنایی و حتی اجزاء متغیر با زمان بوده است.
گرافیک کامپیوتری تقریبا در هر صنعت یافت می شود. افراد در همه گروه ، جغرافیا، نژاد،گروه های سیاسی و مذهبی از آنها بهره مند می شوند.هنگام خواندن یک مجله یا روزنامه، تماشای تلویزیون، رفتن به سینما یا رانندگی در خیابان، تصاویری که توسط گرافیک کامپیوتری تولید می شوند دیده می شود.گرافیک کامپیوتری بخاطر اضافه سازی رنگ، هیجان و تحریک بصری در انواع رسانه ها مورد استفاده قرار می گیرد.آنها به نوعی دارای زیبایی آموزندگی هستند.
روزنامه، مجله، بروشور ، بیلبورد، پوستر، چاپ های هنری، کارت پستال شامل گرافیک دیجیتال است.چندین فیلم و انیمیشن، از جمله داستان اسباب بازی ها برای به رسمیت شناختن این صنعت و استفاده نوآورانه از انیمیشن و جلوه های دیجیتال مورد تشویق و لوح تقدیر دریافت نمودند.گرافیک دیجیتال پیشرفته در ساخت بازی های ویدئویی ، خلق و شبیه سازی حرکات حیوانات، رعد و برق و شکل گیری کهکشان استفاده می شود.
همچنین گرافیک کامپیوتری یادگیری پرواز و رانندگی را با استفاده از شبیه سازی های کامپیوتری میسر می سازد.پزشکان قادر به مشاهده تصاویر دیجیتال گرافیکی از داده های اسکن توموگرافی کامپیوتری هستند که به تشخیص و درمان بیماری کمک شایانی می نماید.
معماران و طراحان صنعتی از برنامه های طراحی کامپیوتری استفاده می کنند تا بتوانند طرح های و ایده های گرافیکی خود را به تصویر بکشند.طراحان گرافیک نیر تصاویر دیجیتالی را روی کامپیوتر ایجاد می کنند و در سراسر وب و شبکه های اجتماعی به اشتراک می گذارند.
گرافیک کامپیوتری نوع از ارتباط بصری می باشد ، بنابراین پاسخ فرد به آنها بسیار متفاوت تراز پاسخ فرد به ارتباط متنی یا شنوایی است.گاهی اوقات مردم از نمادهای فرهنگی، مذهبی یا جهانی استفاده می کنند تا به آنها کمک کنند تا یک برند و شخصیتی را به نمایش بگذارند.
علوم پیشرو در توسعه گرافیک کامپیوتری امروزی، پیشرفت های مهندسی برق، الکترونیک و تلویزیون بودند که در نیمه اول قرن بیستم صورت گرفتند. نمایشگرها از سال 1895 که برادران لومیر از مت برای ساخت جلوه های ویژه در اولین فیلم ها استفاده کردند توانستند هنر را به تصویر کشند، اما چنین نمایشگرهایی محدود بوده و قابلیت تعامل نداشتند. با اختراع نخستین لامپ اشعه کاتدی با عنوان لامپ براون در سال 1897 نمایشگرهای اسیلوسکوپ و پنل های کنترل نظامی ساخته شدند که اولین نمایشگرهای دو بعدی الکترونیکی با قابلیت برنامه ریزی و پاسخ دهی به ورودی از سمت کاربر بودند. با این وجود تا دهه 1950 گرافیک کامپیوتری، یک رشته تقریباً ناشناخته بود و در دوران پس از جنگ جهانی دوم، این رشته با انجام تحقیقات دانشگاهی و آزمایشگاهی بر روی کامپیوتر های پیشرفته و با توسعه فن آوریهایی همچون رادار، هواپیماهای پیشرفته، و پرتاب موشک در زمان جنگ توسط ارتش ایالات متحده، به شکل یک رشته تحصیلی ظاهر شد. برای پردازش اطلاعات با ارزش چنین پروژه هایی نیاز به نمایشگر های جدید بود که این امر منجر به توسعه گرافیک کامپیوتری شد.
پروژه های ابتدایی همچون Whirlwind و SAGE Projects لامپ اشعه کاتدی را به عنوان یک نمایشگر با رابط کاربری موفق، و قلم نوری را به عنوان یک ابزار ورودی معرفی کردند. Douglas T.Ros وابسته به سیستم Whirlwind Sage یک آزمایش شخصی انجام داد که در آن، حرکت انگشتش توسط برنامه کوچکی که نوشته بود ضبط شده و به شکل بردار بر روی صفحه نمایش نشان داده میشد. در سال 1958یکی از اولین بازیهای کامپیوتری تعاملی با گرافیک تشخیصی و تعاملی برای یک اسیلوسکوپ توسط William Higinbotham برای سرگرم کردن بازدیدکنندگان از آزمایشگاه ملی Brookhaven ساخته شد که یک بازی تنیس را شبیه سازی می کرد. در سال 1959 Douglas T . Ross که در دانشگاه MIT بر روی تبدیل عبارات ریاضی به بردارهای تولید شده توسط کامپیوتر تحقیق می کرد توانست شخصیت کارتون والت دیزنی را بر روی صفحه نمایش خلق کند.
تبلیغات پنهان در دوران رکود اقتصادی موثرترین راه برای ماندگاری و فروش است.
رمز موفقیت در شرایط رکود اقتصادی و کاهش درآمد فقط تحرک و فعالیت است. اما در این شرایط چطور بفروشیم؟ متاسفانه بزرگترین اشتباهی که در بازار امروز اتفاق می افتد توقف برنامه های تبلیغاتی فروشندگان است. تحقیقات نشان می دهد کسانی که بیشتر دیده می شوند موفق تر هستن. یک مثال ساده بزنیم در تیم های ورزشی بازیکنی که بیشتر از همه دوندگی دارد، پاس گل می دهد یا گل می زند و امتیاز می گیرد بیشتر دیده می شود و بالطبع از امتیاز ویژه تری نسبت به هم تیمی های خود برخوردار است.این دسته از افراد ناخواسته از قانون تبلیغات پنهان استفاده می کنند.این افراد خواسته یا ناخواسته برای خود تبلیغ می کنند و دیده می شوند به طور حتم کسانی که دیده می شوند خریدار بیشتری دارند.
در شرایط بد اقتصادی ، تورم و رکود بازار دیده شدن اصل بر ادامه ی حیات یک فروشنده است. دیده شدن در این شرایط بهترین روش برای فروختن است. اگر شما هم جزو فروشندگانی هستید که می خواهید بفروشید باید تبلیغات کنید. روش تبلیغات بسته به کسب و کار شما متفاوت است.
در شرایط رکود هم می توان فروخت. می توان اقتصاد خوبی داشته باشیم. به شرط اینکه همه ی مشکلات و موانع کار را به شرایط اقتصادی کشور ربط ندهیم.
تدوین و برنامه ریزی یک تبلیغات مفید برای کسب و کارمان کمک می کند شرایط رکود اقتصادی را به راحتی پشت سر بگذاریم. به خاطر داشته باشید زمانی که ما دنبال مقصر می گردیم تا نفروختن و مشکلات کسب و کارمان را به مشکلات اقتصادی کشور ربط بدهیم کسانی هستند که از فرصت ها استفاده می کنند و با برنامه ریزی تبلیغاتی و تدوین راهکارهای بازاریابی کالای خود را می فروشد.
در کوچک ترین کسب و کار ها هم سعی کنید از مشاورین بازاریابی و کارشناسان این رشته بهره مند شوید بدون شک یک کارشناس بازاریابی می تواند در بالا بردن فروش شما موثر باشداما نکته ی مهم در ادامه ی حیات شما پیدا کردن راهکار های فروش است پس لطفاً به جای اینکه وقت خود را برای پیدا کردن مقصر شرایط حاکم اقتصادی هدر دهید به قول معروف یا راهی بیابید یا راهی بسازید تا کسب و کارتان دوباره شکوفا شود.
شعارها به فروش محصولات ارزانی که ریسک چندانی ندارند و ناخودآگاه خریده می شوند، کمک می کنند. شعار، مأموریت کمپانی را در چند کلمه خلاصه می کند و یک فکر ساده را در ذهن مصرف کنندگان جایگزینی می سازد. همچنین وقتی شما راز رسانه های مختلف استفاده می کنید، شعارهای وحدت می آفرینند. در زمینه های سیاسی هم بسیار مؤثرند.
شعارهای مؤثر همواره باید تکرار شوند و این به مفهوم شعاری کوتاه است که به خاطر سپردنش ساده و تکرار نیز هم دلپذیر است. متخصصی می گوید: یک شعار به مفهوم دو یا سه کلمه یا احتمالاً دو سه عبارت کوتاه است که در ذهن افراد کاشته می شود. اگر موفق شدید، مردم ناخودآگاه تمایل به استفاده از محصولتان خواهند داشت و در میان خود شروع به صحبت در مورد آن می کنند.
تفاوت تلنگر (Tagline) و شعار (Slogan) را بدانیم چون هر دوی آنها شعار تبلیغاتی هستند و گاها با یکدیگر اشتباه گرفته میشوند.
تلنگر، شعار ثابت یک برند است. مثلا:
شعارهای متغیر یک برند، که در فعالیتهای بازاریابی و تبلیغات، معمولا برای هر کمپین، به گونهای متفاوت است. مثلا:
حال که تفاوت اصلی این دو نوع شعار تبلیغاتی را فهمیدیم، به شما ۱۰ روش را برای خلق یک Tagline تاثیرگذار معرفی میکنیم.
اگر شما نتوانید در ۵ الی ۷ کلمه، مفهوم خدمات، چشم انداز و اهداف برند خود را بیان کنید، در ارتباط بامخاطبان خود به مشکل خواهید خورد. یک شعار تبلیغاتی، صرفا این نیست که بخواهیم کالا یا خدماتمان را توضیح دهیم! در Tagline، شما به نوعی باید راستا و چشم انداز شرکتتان را برای مخاطب به نمایش بگذارید.
امروزه بسیاری از جملات تبلیغاتی، برگرفته از آرزوها و خواستههای مدیران بازاریابی آن شرکت است. جملاتی مصنوعی و خشک و بی روح، مثلا جمله «خیلی خوبه» از مک دونالد یا «میخواهمش!» از شرکت سورس و… این چنین جملاتی واقعا از بطن جامعه سرچشمه نگرفته و صرفا تلاش می کند تا یک مفهوم را تلقین کند و معمولا این روند با شکست مواجهه میشود.
داستان برند شما چیست؟ وقتی به کاری که در شرکتتان انجام میدهید فکر میکنید، چه احساسی در شما به وجود میآید؟ تگلاین شما باید این حس را در مخاطب به وجود بیاورد! او باید دیدی کلی از هویت برند شما داشته باشد.
درست است که بهترین شعارها آنهایی هستند که ساده و قابل حفظ کردن باشند؛ اما نکتهای دیگر نیز وجود دارد: «شرکت شما چه کار می کند؟ یک تگلاین باید به مشتریان بالقوه شما بفهماند که چه کار میکنید و حتیالامکان، دلیل تمایزتان را نیز برای مشتری بالقوه روشن و مشخص کند!»
مطمئن شوید که تگلاینتان یک تصویر کلی را از شرکت و خدماتتان ارائه میدهد. البته با رعایت این نکته که فعالیتهای برندسازی در صورتی موفق خواهند بود که همه چیز براساس بیان حقایق و صداقت باشند! سعی نکنید به دروغ دلبری کنید! عشق و علاقه مشتری به یک خدمات و یا یک برند، در پی صداقت آن برند با مشتریانش به دست میآید. اگر شرکت ابزار آلات لوله کشی دارید، شعار تبلیغاتی «آرام و زیبا» میتواند برای شما و برندتان مرگ محسوب شود؛ چرا که شیرآلات هرگز نباید چنین احساسی را منتقل کنند، و نمیکنند!»
از به کارگیری کلمات بامزه یا کمی غیر معمول خجالت نکشید! شما میخواهید که فقط در چند کلمه، برندتان را معرفی کنید! محصول شما چه چیزی را در زندگی مردم تغییر میدهد؟ هر طور که دوست دارید، با مخاطب ارتباط برقرار کنید و به او بفهمانید که چه هستید؟ که هستید؟ برای چه به نزد او آمدهاید؟
یک شعار تبلیغاتی مناسب نیاز به بازخوانی نخواهد داشت! بار اولی که مخاطب با آن مواجهه میشود، مفهومش را درک میکند و میفهمد که با چه چیزی قرار است رو در رو شود. از جملات کنایهآمیز و استعارهها بپرهیزید. شما قرار نیست نوبل ادبیات دریافت کنید؛ مخاطبانتان هم قرار نیست با خواندن شعار تبلیغاتی شما، فرهیخته شوند.
تگلاین باید قوی و پرمحتوا باشد، اما کوتاه! کلمات کلی میتوانند کمکتان کنند. سعی کنید جملهای کوتاه اما سنگین طراحی کنید. بطور مثال «دوست» یک تعریف با مفاهیم بسیار و گسترده میباشد. «ما دوست شما هستیم»: این جمله شامل حس پشتیبانی، خوشحالی، اعتماد، همکاری و… میباشد؛ تنها با استفاده از سه کلمه!»
تگلاین قرار است برندتان را معرفی کند و با یک جمله کوتاه، به نحوی در مورد شما توضیح بدهد؛ اما قرار نیست در مورد تعداد کارمندان، سال تاسیس، حقوق دریافتی کارکنان و… توضیح دهد!! لازم نیست تگ لاینتان زیباترین و دلانگیزترین باشد، لازم نیست حتما با آهنگ و ملودی باشد، لازم نیست که حتما مانند یکی از اشعار گوته یا شکسپیر، به گونهای پرمعنی باشد که همه خشکشان بزند! هدف تگلاین معرفی شماست، نه سرگرم کردن مخاطبانتان!
سعی کنید با یک روند فکری جلو بروید و هر از چندگاهی اگر لازم باشد، تگلاینتان را آپدیت کنید! شما و شرکتتان هدف مشخص و واحدی دارید و برای دستیابی به آن تلاش میکنید و راستای شما، راستای رسیدن به این اهداف است. این موضوع را حتی مشتریان شما نیز متوجه می شوند، و تاثیر مثبتی بر آن ها دارد.
شاید برایتان پیش آمده که برای کارهای گرافیکی کسبوکار خود دنبال یک طراح گرافیک باشید و متوجه شوید که قیمتگذاریهای آنها بسیار متنوع است و با طراح گرافیک گران و طراح گرافیک ارزان مواجه شدهاید . اما دلیل این تفاوت قیمتها چیست؟
اگر تجربه زیادی در این کار یا درک دقیقی از طراحی گرافیک نداشته باشید ممکن است احساس کنید که برخی از طراحان هزینههای بسیار سنگینی دریافت میکنند. به خصوص زمانی که شما میتوانید طراحان گرافیک ارزانتری پیدا کنید که به نظر میرسد همان نوع کار را با قیمت خیلی کمتر برای شما انجام میدهند.
ما به شما قول میدهیم که اکثریت قریب به اتفاق طراحان در پی آن نیستند که هزینه زیاد از شما دریافت کنند.
در اینجا ما قصد داریم به توضیح اینکه چرا چنین تنوعی در قیمتگذاری طراحی وجود دارد و چندین مورد از مزایا و معایب هر کدام از این نوع طراحان یعنی طراح گرافیک گران و طراح گرافیک ارزان را برای شما بگوییم.
در ابتدا، برای تبدیل شدن به یک طراح گرافیک چه باید کرد؟ اغلب از من پرسیده میشود که چگونه به حوزه طراحی گرافیک وارد شدم و آیا در مورد آن تحصیلات گذارندم یا خیر که پاسخ من به این سوال خیر است.
البته رفتن به مدرسه هنر و تحصیل در رشته گرافیک تنها راه تبدیل شدن به یک طراح گرافیک نیست و خیلی از طراحان گرافیک از جمله خودم در مدرسه هنر یا رشته گرافیک آموزش ندیدهاند.
این شاید سادهترین مسیر باشد اما به هیچ وجه تنها مسیر نیست. همانطور که گفتم بسیاری از طراحان گرافیک بسیار با استعداد و موفق وجود دارند که خودشان این هنر را آموختهاند.
هرچه تجربه یک طراح گرافیک بیشتر باشد هزینهای را که دریافت میکند بیشتر است. این به دلیل این است که شما به معنای واقعی کلمه، برای بالا بردن مهارت و تجربه و تخصص خود هزینه پرداخت کردهاید. دیدن و آموختن و تجربه کاری فراتر از آن چیزی است که در مدرسه یا دانشگاه میآموزیم.
هرچه تجربه یک طراح گرافیک بیشتر باشد هزینهای را که دریافت میکند بیشتر است.
ما شاهد کارهای بسیار عجیب و غریب از طراحان جدید و کمتجربه هستیم که بعضی از آنها در حال رشد هستند. بسیاری از آنها با اینکه تجربه کمی دارند توانستهاند کارهای بسیار خوبی ارائه دهند.
اما با این وجود شاهد اشتباهات بسیاری نیز از افراد تازهکار بودهایم که همه این اشتباهات کاملا به سطح تجربه آنها مرتبط بوده است.
این به این معنی نیست که آنها طراحان بدی هستند بلکه به معنای این است که آنها کمتجربه هستند و در طول زمان اشتباهات آنها به دلیل کسب تجربه کمتر و کمتر خواهد شد. شما تنها از تجربه درس میگیرید.
به همین دلیل است که دستمزد طراحان گرافیک با تجربه از دستمزد کسانی که تازه کار هستند بیشتر است و بحث طراح گران و طراح ارزان پیش میآید.
هنگامی که حرف از قیمتگذاری میشود تجربه بزرگترین عامل تعیینکننده طراح گران و طراح ارزان است.
بین پیدا کردن یک طراح گران و طراح ارزان فرق چندانی نیست. نکته ای که مهم است این است که شما باید از طریق نمونه کارهای واقعی آنها به کیفیت کار آنان پی ببرید و از اینکه بخواهید در این مورد یعنی در مورد نمونه کارهایشان از آنها سوال بپرسید نگران نباشید.
متاسفانه کم نیستند طراحانی که نمونه کارهای طراحان بزرگ را به عنوان نمونه کار خودشان قرار میدهند.
اگر نمونه کارهای مختلف با کیفیتهای متفاوت از یک طراح گرافیک را میبینید نشان دهنده همین موضوع است که آنها نمونه کارهای خودشان را ارائه نمیدهند. از آنها بخواهید تا درباره پروژههایشان با شما صحبت کنند. اگر آنها نتوانند توضیح درستی در مورد مسیر پروژه به شما بدهند درواقع به این معنی است که خودشان آن کار را انجام ندادهاند.
همچنین اگر در نمونه کارهای یک طراح کم تجربه و یا تازه فارق التحصیل شده کارهایی از پروژهها و برندهای معتبر و معروف دیدید نیز به این معنی است که آنها این پروژه را از نمونه کارهای افراد دیگر برداشته اند. یک طراح با تجربه نمونه کارهای واقعی خود را به شما ارائه میدهد.
برخی از طراحان با تجربه ممکن است در نمونه کارهای خود طراحی برندهای شناخته شده را داشته باشد و برخی دیگر نداشته باشند. اما با این حال همه طراحان با تجربه نمونه کارهای واقعی خود را به شما ارائه میدهند.
به هرحال شما باید یک طراح مناسب را با توجه به نیاز و بودجه خود انتخاب کنید. اگر بودجه شما محدود است و نیازتان فوری، انتخابهای شما کمی محدودتر میشود. به هرحال این به این معنا نیست که شما با این شرایط حتما کارتان را به یک طراح بیتجربه میسپارید و با کیفیت پایینتری کار را تحویل میگیرید.
هر گرافیستی هدفش این است که مشتری خود را راضی نگه دارد و هیچ کس دوست ندارد که طرح بیکیفیتی به مشتری خود ارائه کند.
اگر به دنبال یک طراح گرافیک با تجربه هستید و بودجه نسبتا متوسطی دارید، کسی که طراحی گرافیک را به صورت یک فریلنسر انجام میدهد میتواند برای شما بهترین گزینه باشد. نرخ فریلنسرها ممکن است گرانتر از همتایان کمتجربه خود باشد اما ارزانتر از افرادی است که در سطح مهارت بالاتری قرار دارند.
ارسال پروژه برای آنان ممکن است کمی سختتر باشد اما در هرصورت قابل دسترسی هستند. آنها دانش و تجربه بالایی در کار دارند و قبل از شما توسط مشتریان زیادی تست شدهاند و به اثبات رسیدهاند. اگر پرداخت هزینه برای شما مشکل است از آنها بپرسید که گزینه دیگری برای پرداخت به شکلهای دیگر وجود دارد یا خیر.
یک طراح گرافیک تازه کار، یک طراح گرافیک متوسط و یک طراح گرافیک با تجربه هر سه میتوانند یک کار خوب به شما تحویل دهند. با توجه به بودجه خود، اعتبار، نمونه کارهای یک طراح و نظر مشتریان او میتوانید بهترین و مناسبترین طراح را برای پروژه خود انتخاب کنید.